|

موضوعات مرتبط: درس زندگی ، ،
برچسبها:

موضوعات مرتبط: ادبی ، ، درس زندگی ، ،
برچسبها:

موضوعات مرتبط: ادبی ، ،
برچسبها:

موضوعات مرتبط: عکس ، پیامک ، دوستانه ، ،
برچسبها:

موضوعات مرتبط: عکس ، ،
برچسبها:
دروغ بگو تا باورت کنند آب زیر کاه باش تا بهت اعتماد کنند بی غیرت باش تا آزادی حس کنند خیانت هایشان را نادیده بگیر تا آرام باشند کذب بگو تا عاشقت شوند هرچه نداری بگو دارم هرچه داری بگو بهترینش را دارم اگه ساده ای ، اگه راستگویی ، اگه باوفایی ، اگه با غیرتی اگه یکرنگی بدان که همیشه تنهایی رفیق …
موضوعات مرتبط: ادبی ، ،
برچسبها:

موضوعات مرتبط: هنر ، عکس ، ،
برچسبها:
سلام خوبی؟منو میشناسی؟من همونم که تورو همیشه اذیتت میکنم همون که میگه خیلی دوست داره اما اذیتت میکنه ها!!!چرا دیگه حالمو نمی پرسی میدونم باهام قهری اما بذار یه چیزی بگم میدونم ناراحتت میکنه اما توبزرگی مثل من قلبت کوچیک نیست که زود ترک برداره!!!
صبح که از خواب بیدارشدم رفتم ملاقات خودم جلوی اینه چقدر لاغر چقدر رنگ پریده چقدرتنهاو چقدر سرگردان ازخودم وحشت کردم زود خودمو کنار کشیدم قلبم تندتند میزد نه من اینو نمیشناسمش تو میشناسیش؟
خدایــــا چقدر تنش زخمی چرا؟
خدایـــا مگه این بنده تو نیست چرا اینقدر تنهاست؟
خدایا چه وحشی اینجوری ناامید وسرگردونش کرده؟
خدایا اونی که الان ایننقدرداغونش کرده کجاست؟
خدایـــــــا این ادمت خیلی تنها وخسته ست نگاهش کن پرا بغض هایه که تمومی نداره خدایااگه بدم یا بدی کردم منوببخش بذار سرمو بذارم روشونه مهربونتو اشک بریزم اندازه تما م لحظه های زجراور زندگیم خدایا دلتنگتم دلم شکسته بیا ببرش پیش خودت من بدم اما تو که خوبی مهربونی نگاش کن دیگه حتی توان گریه کردنم نداره فکر کنم دیگه وقتش ببریش پیش خودت!!!
راستی اون منتظرت میمونه ها!!!
موضوعات مرتبط: ادبی ، ،
برچسبها:

موضوعات مرتبط: پیامک ، دوستانه ، ،
برچسبها:

موضوعات مرتبط: عکس ، ،
برچسبها:

موضوعات مرتبط: درس زندگی ، ،
برچسبها:

موضوعات مرتبط: عکس ، ادبی ، ،
برچسبها:

موضوعات مرتبط: هنر ، عکس ، ادبی ، ،
برچسبها:

موضوعات مرتبط: هنر ، عکس ، درس زندگی ، ،
برچسبها:
سکوت گورستان را می شنوی؟!
دنیا ارزش دل شکستن را ندارد!
می رسد روزی که هرگز در دسترس نخواهیم بود ...
خاک آنتن نمی دهد، که نمی دهد!
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﺖ ...
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ غصه ﻫﺎﯾﺖ ...
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻫﺮ ﭼﻪ که ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﻧﺎﺁﺭﺍﻡ می کند ...
ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﺑﺒﯿﻨﻢ ...
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻔﺲ کشیده ای؟!
ﭘﺲ ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ...
ﻋﻤﯿﻖ ﻧﻔﺲ بکش ...
ﻋﻤﯿﻖ ...
عشق ﺭﺍ ...
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ...
بودن را ...
ﺑﭽﺶ ...
ﺑﺒﯿﻦ ...
ﻟﻤﺲ کن ...
ﻭ ﺑﺎ تک تک ﺳﻠﻮل هایت لبخند بزن ...
انسان ها آفریده شده اند؛
که به آنها عشق ورزیده شود ...
اشیاء ساخته شده اند؛
که مورد استفاده قرار بگیرند ...
دلیل آشفتگی های دنیا این است؛
که به اشیاء عشق ورزیده می شود
و انسان ها مورد استفاده قرار می گیرند!
«نلسون ماندلا»
موضوعات مرتبط: ادبی ، ،
برچسبها:
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﮐﻔﺶ ﻗﺸﻨﮓ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺯﺵ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﻢ ﺍﻭﻣﺪ، ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺮﺍﻡ ﺗﻨﮓ
ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﺎﻣﻮ ﻣﯽ ﺯﺩ
ﺧﺮﯾﺪﻣﺶ !!
ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ :ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺵ،ﺟﺎ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ...!
ﻣﺪﺗﻬﺎ ﮔﺬﺷﺖ ﺍﻣﺎ ﺍﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﺟﺎ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩ .
ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﺗﻮ ﻣﺴﯿﺮﺍﯼ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﻤﺶ ﺍﻣﺎ ﺑﺎﺯﻡ ﺍﺫﯾﺘﻢ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ
ﭘﺎﻫﺎﻣﻮ ﺯﺧﻢ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ
ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺷﺘﻢ...
ﺗﺎ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ،
ﺍﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﺭﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ !
ﺍﻣﯿﺪ ﻣﻦ ﻭﺍﺳﻪ ﺟﺎ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﺑﯽ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﻮﺩ .
ﺍﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﺳﺎﯾﺰ ﭘﺎﯼ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩ
ﺩﺭﺳﺘﻪ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻤﺶ، ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﻦ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺭﺩ !
ﺧﻼﺻﻪ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﻫﯿﭽﯽ ﻭﺍﺳﻢ ﻧﻤﻮﻧﺪ ﺟﺰ
ﺯﺧﻢ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﭘﺎﻫﺎﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ...
ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻢ ﺩﺭﺳﺖ ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭﻧﺪ !
ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻨﺎﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﺸﻮﻥ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺳﺎﯾﺰ قلبتون ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﻥ
ﺣﺎﻻ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘشون ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎشی
ﺁﺧﺮﺵ ﻓﻘﻂ ﺯﺧﻤﺎﺷﻮﻥ ﺑﺠﺎ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ....
موضوعات مرتبط: پیامک ، ادبی ، ،
برچسبها:
باید از جنگیدن با مرد اجتناب کرد، نه صرفاً به خاطر حفظ غرور او بلکه همچنین به خاطر حراست از شأن و منزلت خود! هیچ چیز به اندازه ی زن شوریده حال و دیوانه؛ بی جاذبه و ناخوشایند نیست، زنی که به جای قدرت زنانه، از قدرت زبانش استفاده می کند شهره ی آفاق است. جنگیدن، زن را نزد مرد و نزد خودش زشت و ناخوشایند می کند. به زنی باهوش و قوی نیاز است تا مردش را خلع سلاح کند، نه با خشم بلکه با عشق.
مردان خصوصیات زنانه را به دلیل نرمی و لطافت زن قبول می کنند و نه به دلیل قدرت او.
(منبع: کتاب زن بودن، تونی گرنت)
موضوعات مرتبط: پیامک ، دوستانه ، ادبی ، ،
برچسبها:

موضوعات مرتبط: عکس ، ،
برچسبها:
یا علی ای اسدالله الغالب، ای زاده کعبه، ای تو کفو زهرای اطهر، پیروز بر خصم کافر؛ بَرکَنی از بُن به هنگام خیبر بساطِ ستم گر. و در آن هنگام که در صحرای عطش گرفته؛ در جحفه ندای رسول الله– صلی الله علیه و آله و سلم- بلند شد که: ایها الناس اُجیبوا داعی الله أنا رسول الله– صلی الله علیه و آله و سلم– و در غدیر خم مرکب ها و زنان و مردان متوقف شدند و فرمان داد آن چهار نفر سلمان، مقداد، ابوذر و عمار( که یاران مهدی اند) سایه ساری بسازند و منبری آماده کنند.
رسول خدا– صلی الله علیه و آله و سلم- دستش را بالا گرفت و فرمود: من کنت مولاه فهذا علی مولاه. و خدایا دوست بدار هر که علی رادوست دارد، و دشمن بدار هر که علی را دشمن بدارد. و آن امین وحی دو گوهر نایاب کتاب و عترتش را به مردم سپرد. آن کور دِلان بد نیّت با رنگ نیرنگ تهنیت گفتند. امّا از همان اوان بخل و کینه ورزیدند و در آن گاه که از کردار پلیدان کافر، آسمان می خروشید و زمین بناله وفغان افتاد که همسرت دخت نبی به میان شقاوت؛ و تو یکتا امیر به سکوت؛ در احاطه دون صفتان! و در آن زمان که بغضِ گلویت به چاه منعکس می شد. و به وقت ماه خدا و تو در محراب نمار؛ یکی از منفورترینان عرش خدا، مدار وجود را لرزاند. تنها تو امیر بودی، هستی و خواهی بود .
برچسبها:
امروز عید قربان است. امروز ابراهیم، دستان جوان اسماعیل را در دست گرفته و با گامهای استوار، به سمت قربانگاه پیش میرود. گامهای ابراهیم، سرعت میگیرد و قلب سپید فرشتگان در سینه میلرزد. ابراهیم امروز بر تمام محبت و عاطفه پدری خنجر کشیده است، تا توحید را با ریختن خون گلوی اسماعیل، تقدیس کند. فرشتگان، حیران ماندهاند و از همدیگر میپرسند: خدایا! این چگونه تقدیسی است؟! فرشتگان نمیدانند که: «آن کس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی هر دو جهان را بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند؟» امروز ابراهیم، آیین جنون را بنیان مینهد و خون و جنون، همرنگاند و همزاد. ابراهیم، دریافته بود که «گل سرخ توحید را تیغ، نگاهبان است.» گاهی خورشید توحید، چنان در خزان خرافه و اوهام غروب میکند که تنها سرخی شفق، رنگ از چهره آن میتواند بشوید و تابش و درخشش آن را دوباره به ما بازگرداند. سالها بعد، فرزند دیگری از تبار گل سرخ، به نگاهبانی توحید پرداخت. سالها بعد، حسین علیهالسلام چون ابراهیم احساس کرد که تیغ توحید، دیگر آن جوهر و برندگی را از دست داده است و در هجوم جهل و خرافات خمیده شده است. حسین علیهالسلام ، احساس کرد که دیگر تیغِ توحید آن جوهر محمدی را ندارد تا پردههای جهالت ابوجهلها و تارهای عنکبوتی ابوسفیانها را از هم بدرد. حسین علیهالسلام ، احساس کرد که دیگر تیغ توحید از هیبت ذوالفقاری باز مانده است و بتها و خیبرها، سنگ به سنگ و دیوار به دیوار در اطراف مکه قد کشیدهاند. حسین، با گلستانی از گلهای محمدی به پا خاست؛ تا با ریختن قطرات خون، تیغ توحید را درخشان کند و بتها را از حریم کعبه فرو ریزد و خیبرهای شرک و فساد را ویران کند. حسین علیهالسلام ، با فوجی از اسماعیل، حج را ناتمام رها کرد و به سمت «منا»ی تازه رهسپار شد. نام دیگر این منا، «کربلا»ست. سلام بر حسین علیهالسلام که وارث خون اسماعیل است. سلام بر ابراهیم و سلام بر اسماعیل.
موضوعات مرتبط: ادبی ، ،
برچسبها:
امروز روز دادگاه بود ومنصور ميتونست از همسرش جدا بشه.منصور با خودش زمزمه كرد چه دنياي عجيبي دنیای ما. يك روز به خاطر ازدواج با ژاله سر از پا نمي شناختم وامروز به خاطر طلاقش خوشحالم.
موضوعات مرتبط: ادبی ، داستان ، درس زندگی ، ،
برچسبها:
ادامه مطلب
.
حـــــرم كه باشی…
بـــــــاران هـم كه ببارد…
نــور علی نــور می شود هوای دلتــــــــ…
كافیستــــــ بایستی مقابل گنبــد…
ورودی صحـــن گوهــرشاد…
سرتــــــ را بالا بگیری و هـی نگاه كنی و
هی بـــــاران ببارد و هـی خیــــس شود نگاهتــــــ…
كافیستــــــ بـــــاران حایل شود میان نگاه تـــــو و گنبـد زرد طــــلا…
موضوعات مرتبط: پیامک ، مذهبی ، ،
برچسبها:

موضوعات مرتبط: عکس ، ،
برچسبها:
وقتی که به دخترم گفتم که باید به برادرش احترام بگذارد اما به پسرم نگفتم که به همان اندازه به خواهرش احترام بگذارد، باز هم برتر بودن مردانه ی پسرم را به او یادآوری کردم ...
وقتی که حجاب را به دخترم آموختم اما عفاف را به پسرم نیاموختم، به پسرم یاد دادم که نجابت فقط مخصوص زن است ...
وقتی که دخترم را برای یک ساعت دیر آمدن به خانه بازخواست کردم اما به پسرم اجازه دادم که آخر شب به خانه برگردد، به پسرم آموختم که برخلاف خواهرش میتواند خطا کند ...
وقتی که عشق ورزیدن را در دخترم گناه کبیره دانستم اما از رابطه داشتن پسرم با دختری نامحرم ذوق زده شدم که پسرم بزرگ شده، در واقع هوسباز بودن را به پسرم آموختم ...
وقتی که از کودکی به دخترم یاد دادم که زن باشد، کدبانو و صبور و فداکار باشد ... اما به پسرم فقط یاد دادم که قدرتمند باشد، در واقع نام خانواده را به پسرم آموختم نه مسئولیت خانواده را ...
وقتی ...
آری، من هم مقصرم که وظیفه ی مادری خود را در حق خودم و زنان جامعه ام به درستی انجام ندادم ...
من هم مقصرم که به جای اصلاح خودم فقط به جامعه ام انتقاد کردم ...
موضوعات مرتبط: ادبی ، ،
برچسبها:
یا رب مکن از لطف پریشان ما را / هر چند که هست جرم و عصیان ما را ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم / محتاج بغیر خود مگردان ما را . . .
گفتگو با خدا
آرزویت را برآورده میکند، آن خدایی که آسمان را برای خنداندن گلی میگریاند . . .
گفتگو با خدا
موضوعات مرتبط: پیامک ، ،
برچسبها:
ادامه مطلب
یا رب مکن از لطف پریشان ما را / هر چند که هست جرم و عصیان ما را ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم / محتاج بغیر خود مگردان ما را . . .
گفتگو با خدا
آرزویت را برآورد میکند ، آن خدایی که آسمان را برای خنداندن گلی میگریاند . . .
موضوعات مرتبط: پیامک ، مناسبتی ، ادبی ، ،
برچسبها:
ادامه مطلب
|
|